گفتگو با همسر جانباز اعصاب و روان (موجی)

گفت : از خانومش پرسیدم :
وقتی شوهر جانبازش تعادلش رو از دست میده کتک هم میزنه ؟
با لبخند گفتش : چه جورم ...!
گفتم دردتون نمیاد ، ناراحت نمیشید ؟
باز هم خندید و گفت : هر چه از دوست رسد ، نکوست
بهش گفتم خوب چرا اون لحظه از اتاق خارج نمیشید ،
اون که شما رو نمیشناسه ؟
گفت :اون توی این موقعیت نمیدونه که من همسرشم ،
ولی من که میدونم اون شوهرمه ، نمیتونم تنهاش بزارم...!
گفتم بعد از اینکه حالش خوب شد یادش میاد چه کار کرده ؟
گفتش به دست و پامون میافته و گریه میکنه
و میگه منو ببخشید دست خودم نیست...!
( برای همه ی جانبازهای دفاع مقدس دعا کنید )


با عرض سلام و خوش آمد